منازل روستا - منزل مرحوم مشهدی عین الله
در سمت غرب منزل مشهدی سبزعلی دیوار به دیوار منزل وی درب کوچکی قرار داشت که درب ورودی منزل مرحوم مشهدی عین الله صادقی بود. من به مناسبت مغازه ها از مرحوم مشهدی عین الله و خانواده اش نوشتم در اینجا باید عرض کنم که این منزل در دوران کودکی ما در حقیقت خالی بود و به سبب سکونت مشهدی عین الله به همراه خانواده اش در مغازه در محله ما از اینجا فقط به صورت انباری استفاده می کردند. مشهدی عین الله جزء بطاله های روستا بود( بطاله به افرادی گفته می شد که کشاورزی نداشتند) و در گذشته در قلعه برای خانها کار می کرده است. اما بعدها مغازه دار می شود. مشهدی عین الله دو بار ازدواج کرده بود. بچه های او از خانم اول که اسمش را فعلا نمی دانم مرحوم حسن آقا و مرحومه خانم تاج، مادر بیرام خداوردی بوده اند که هر دو از دنیا رفته اند. اما از خانم دوم که مرحومه توران ننه بود و به مناسبت از وی اسم برده ام خانم معصومه عیال بیرام پسر مشهدی خدایار، بهرام که هم اکنون در کرج زندگی می کند و اکرم خانم جبار یحیوی را داشت. ذکر مشهدی عین الله را زیاد کرده ام اما باز باید بگویم که ایشان مردی دنیا دیده، خوش فهم، شجاع، زرنگ و کیس بود. داستانها و ضرب المثلهای بسیاری دارد که باید بتوانیم جمع آوری کنیم. معروف بود که می گفت وقتی به دکان من آمده ای نپرس که فلان چیز را داری یانه بگو فلان چیز را بده کنایه از این که من در مغازه همه چیز دارم. واقعا از شیر مرغ تا جون آدمیزاد همه مایحتاج را داشت. گاهی که کسی از بچه و بزرگ در محله بی موقع برایش مشکلی پیش می آمد به دکان می رفتیم و حال مریض را به ایشان می گفتیم و او در مانش را می داد. درمانها دقیق، مؤثر و کاری بود. بیسکویتها، شکلاتهای مینو، کیک و کوماج، شادونه شیرین و ...را وقتی از دکان مشهدی عین الله می خریدیم انگار مزه دیگری دارد. خداوند غریق دریای رحمتش گرداند.